جمهوری

سلام،
دیشب رفته بودم به خیابان جمهوری تقاطع حافظ یکم تلویزیون‌های جدید و پیشرفت تکنولوژی رو ببینم. بعد از دیدن این چیزا برای اینکه دست خالی برنگردم، به دنبال محافظ لنز برای دوربینم به یه مغازه‌ی دوربین فروشی رفتم. بعد از گفتن مدل دوربین گفت بله داریم و آورد نشونم داد مارک Kento ژاپنی و 77mm قطر. چون مارکش مارک دوربین نبود ازش پرسیدم مطمئنی که این محافظ (محافظش خیلی ساده‌ست: شیشه‌ای به قطر تقریبی 76mm که دورش پلاستیکیه و البته قراره که اشعه‌ی UV نتونه ازش رد بشه) به دوربین می‌خوره؟ گفت بــــــــلـــــــه (همین حدودا بله رو کشید) روزی چند تا از اینا برای این مدل میبرن!. منم خام شدم و خریدمش.
بعد از رسیدن به خونه وقتی اومد به دوربین وصلش کنم دیدم این محافظ یکی دو میلیمتر از دهنه‌ی لنز بزرگتره و بش نمی‌خوره. فردا دوباره باید برم جمهوری و...
هی تصمیم می‌گیرم تا از یه چیزی مطمئن نشد نخرمش ولی انگار نمیشه.
موفق باشید.

بانک ملت بانک مردم!

سلام،
امروز رفتم به بانک ملّت لطف کردم و یه حساب ملت کارت افتتاح کردم.
قرارداد افتتاح این حساب ظالمانه‌ترین قرار دادی بود که در زندگیم دیده بودم. بانک مذکور در این قرارداد 4 صفحه‌ای (یک ورق A3) متعهد میشه که در هیچ زمینه‌ای هیچ مسئولیتی قبول نکنه و مشتری حق هیچ گونه اعتراضی نداره. مشتری حتی حق نداره بگه چرا دستگاه ATM خرابه! همینه که هست.
به آقاهه گفتم این قرارداد چرا اینجوریه؟ گفت هیچکس اینو نمی‌خونه همه فقط امضا می‌کنن شما خوندین!
مشتری مداری و مردم سالاری رو توی این قرارداد دیدم و امضا کردم و تعهد دادم که ساکت باشم و اعتراض نکنم. فکر می‌کنم اگر فردا بزنن سایتشو Crack کنن و پول مارو بخورن تقصیر خودمونه.
امیدوارم بانک ملت با دادن جایزه‌ی 15 کیلومتری به من، از دلم در بیاره
موفق باشید.

پایگاهِ د...

سلام،
من امروز به پایگاه دشمن، نه ببخشید داده حمله کردم و امتحان رو یک ساعته تموم کردم. خدا استاد مذکور رو 1200 سال شمسی عمر بده که امتحان 5 سوال بود و فقط یک سوال تعریفی بود و این باعث شد که خوب امتحان بدم. پروژه رو هم با میل براش فرستادم. امتحان بعدی یک هفته‌ی دیگست، من سعی کردم فاصله‌ی بین امتحانام خوب تنظیم بشه که اینجوری شده!.
موفق باشید.

درس، امتحان، پروژه، ...

سلام،
فردا امتحانام شروع میشه، با نادیده گرفتن یه امتحان نسبتاً عملی که شش روز پیش دادم. دیروز اصلاً کامپیوترم روشن نشد و این اتفاقیه که خیلی احتمال وقوعش کمه، به طور دقیق احتمالش برابر "تعداد روزهایی که مسافرتم" تقسیم بر 365 است. البته بعضی‌ها دلایلی برای رد این قضیه آورده‌اند یعنی مثال نقض زده‌اند که به دلیل در دست نبودن مدارک کافی رای بر برائت قضیه‌ی مذکور صادر شده است. ولی دیروز فرق می‌کرد چون دلیل روشن نشدن کامپیوتر درس خوندن بوده و نه چیز دیگر! و این خود به خود موضوعی است عجیب که بحث پیرامون آن از حوصله‌ی این مجال خارج است و بس.
الانم که اومدم پای کامپیوتر همانا دو دلیل داشتم و نه بیشتر، دلیل اول نوشتن این چرت و پر��‌هاست (که خود دلیلی کافی است ولی لازم نیست)، دلیل دوم که کمی بیشتر از دلیل اول مهمه و اون نوشتن پروژه برای درس پایگاه داده است.
پس میرم که پروژه رو بنویسم و برای استاد میل کنم. آیا وقت می‌کنه این همه میل رو بخونه!؟ سوال خوبیه، احتمالاً حتی سراغ میل باکس بدبخت هم نمیره، اگر تعداد دانشجویان 100 نفر باشد و به طور متوسط هر پروژه 1Mb باشد، میشود 100Mb پس وقت نمی‌ذاره 100Mb داونلود کنه. شاید وقت بذاره خدا میدونه.
دیر شد باید برم پروژه بنویسم...
موفق باشید.

سَم

سلام،
امروز رفتم دندون پزشک نزدیک میدون ونک. گفت دندونات مشکلی نداره. در راه برگشت به خونه رسیدم به میدون. دور میدون ونک یه مغازه‌ی کشاورزی است که همه چیز داره، یکدفعه یاد بته‌ی کدوم افتادم که آفات دارن نابودش می‌کنن. به داخل مغازه رفتم، بعد از شرح مشکلم یه سم داد و گفت یک پیمانه اندازه‌ی در بطری سم رو با دو لیتر آب قاطی کن و با اسپری به برگهای گیاهت بپاش.
یه خورده وقت پیش مقادیری که گفته بود رو تقسیم بر 16 کردم و ترکیب به دست اومده رو روی برگها اسپری کردم، قبل از اینکه اسپری کنم به وضوح می‌شد عروسی و جشنی که اون جانورا روی برگها گرفته بودن رو دید، ولی این سم به محض برخورد با آفات سریعاً موجبات مرگشون رو فراهم کرد و من بسی لذت بردم. الان حال عمومی جناب کدو حلوایی کمی خرابه و باید استراحت کنه تا خوب بشه. 80% برگهاش دچار آفت شده بودند و داشت می‌مرد، انشاالله که حالش بهتر میشه.
موفق باشید.