شمال

سلام،
ساعت 5:30 تهرانپارس بودم که فهمیدم جاده‌ی هراز رو بستن، بسته شدن جاده هراز یعنی جاده فیروزکوه، جاده فیروزکوه یعنی بدبختی بیچارگی فلاکت و کامیون!. ولی خوشبختانه صبح زود هنوز بسته نشده بود قرار بود از ساعت 8 بسته بشه.
دیروز بالاخره با ایستادن پشت در کلاس استاد راهنمای کارآموزیم رو پیدا کردم و نمره‌ی کارآموزیم رو گرفتم. ورقه‌ی نمره رو مدیر گروه باید امضاء می‌کرد، مدیر گروه ما عموماً دانشگاه نیست و پیدا کردنش خیلی سخته. امروز ورقه رو بردم پیش یکی دیگه به جاش برام امضا کرد. ایشان تاحالا چندین دفعه بجای مدیر گروه برای من امضا کرده بودند، دستشون درد نکنه.
ساعت 16 کلاسم تموم شد و قصد تهران کردم. ولی این دفعه جاده هراز کاملاً بسته بود.
رفتم ترمینال تهران توی آمل همه از راه فیروزکوه می‌بردند تهران. اگر مجبور می‌شدم تا چهارشنبه که جاده هراز باز میشه صبر کنم بازم از فیروزکوه نمی‌رفتم تهران. اون وسطا یکی گفت از هراز می‌برمت تهران کلی باش بحث کردم که آخه جاده بسته‌ست چجوری از هراز می‌بری گفت تو بیا بریم من بلدم چیکار کنم. سه تا مسافر دیگه هم داشت، راه افتادیم. به پلیس راه آمل رسیدیم جلومونو گرفتن چند دقیقه صبر کردیم جناب راننده پارتی داشت گذاشتن رد بشیم. حدود 20 کیلومتر جلوتر دوباره متوقفمون کردند. تعداد ماشین‌ها خیلی خیلی کم بود و همه ‌می‌گفتند می‌خوایم بریم ده بعدی. نزدیک نیم ساعت اونجا متوقف بودیم تا گذاشتن رد بشیم. یه پلیسه هم توی همین مرحله یه دفترچه قبض جریمه تموم کرد، انگار داشت مشق می‌نوشت. از این خان هم رد شدیم. رسیدیم سر گردنه امامزاده هاشم دوباره جلومون رو گرفتن چند دقیقه هم اونجا بودیم و بعدش راه افتادیم. دیگه کسی متوقفمون نکرد و سلامت به تهران رسیدیم.
حالا که همه اینا رو گفتم دلیل بسته شدن جاده هراز رو هم بگم، چند جا ریزش کرده بود چندجا رو پهن می‌کردند و چند جای دیگه هم کارای دیگه می‌کردن.
امروز یاد گرفتم شاید یه جاده بسته باشه ولی میشه ازش رد شد و اینکه یه جاده بسته برای رد شدن از یه جاده باز به مراتب بهتره.
موفق باشید.
Loading