دردسر یا سردرد 7. اسفند 1383 شروین کتابی (0) سلام،زیاد وارد جزییات نمیشم چون جزییات معمولاً خسته کننده هستند و البته کمی سّری!دیروز خونهی یه بنده خدایی (اصلاً مهم نیست که این بندهی خدا کیه) رفته بودم. شرکت این آقا کمی روی کامپیوترها حساسه و خیلی به فکر امنیته (امنیت الکی). امنیت چیزه خوبیه ولی اگر در جای درست استفاده بشه. مسئولان شبکه اون شرکت خوششون نمیاد که کاربری به کامپیوتر خودش دسترسی کامل داشته باشه و به همین دلیل کاربران با اکانت شبکشون به کامپیوتر خودشون دسترسی Limited دارند. این آقا برای اینکه به کامپیوتر خودش دسترسی کامل داشته باشه از Local Administrator استفاده میکرد. ظاهراً آخرین باری که لپتاپ دست مسئولان شبکه افتاده بوده اکانت Administrator لوکال رو Disable کرده بودند و این بابا دیگه به کامپیوتر خودش دسترسی کامل نداشت. من که خودم رو به نوعی اسید شروینیک و حلال مشکلات میدونم دست به کار شدم که مشکل رو حل کنم. اومدم با یه دیسکت بوت بیام دیدم که اصلاً نمیتونم روی فلاپی چیزی بنویسم مسئولان نسبتاً محترم حتی جلوی دسترسی به فلاپی رو هم گرفته بودند! ولی خوش بختانه لپتاپ CDRWriter داشت. من دستبکار شدم و بعد از رفتن به بیرون و خریدن یک سیدی خام ، از اینترنت یه برنامه برای عوض کردن پسورد گرفتم (تا حالا چندین دفعه از این برنامه استفاده کرده بودم و هر دفعه منو رو سفید کرده بود) و روی CD گذاشتم و رفتم اکانت Administrator رو که Disable بود رو Enable کردم و ریست کردم. ظاهراً مشکل حل شده بود ولی دیگه ویندوزش نمیومد و صفحه معروف Blue Screen of Death رو نشون میداد .هر کاری کردم درست نشد. مشکل دیگه این بود که این آقا شنبه این کامپیوتر رو که حاوی اطلاعات کاری زیادی بود رو باید به ماموریت میبرد. به دلیل کمبود امکانات قرار شد من لپتاپو فرداش که میشه امروز، به خونمون بیارم و یه خاکی تو سرم کنم. امروز صبح زود من عملیات رو شروع کردم با سیدی ویندوز از Recovery Console اومدم که اطلاعات مهم رو از درایو ویندوز به جای امنی کپی کنم ولی dir که نوشتم گفت شرمنده اصلاً نمیتونم این درایو رو بخونم، اینو که دیدم رنگم عوض شد ولی نفهمیدم رنگم پرید یا قرمز شد. در اقدام بعدی که کاملاً نامید شده بودم، Chkdsk کردم. چند دقیقهای طول کشید و نوشت یک مشت error داشت که حل کردم. دوباره dir گرفتم همه چیز رو نشون داد!. ریست کردم ویندوز اومد ولی مشکل Administrator هنوز حل نشده بود منم لپتاپ رو بوسیدم و خاموش کردم و گفتم به کاری که به تو کار نداره ، کار نداشته باش. تذکر: اینجا محل آموزش Crack نیست و Crack در نزد علما عملی زشت و ناپسند محسوب میشود.موفق باشید.
زلزله 4. اسفند 1383 شروین کتابی (0) سلام،این زلزله بدجوری گیر داده به ایران انگار قصد داره مارو با خاک یکسان کنه یا حتی مارو به زیر خاک بفرسته.اگر یه زلزلهی قوی تو تهران بیاد...! خودتون فکر کنید که چی میشه.یه راه برای پیشگیری (پیشگیری همیشه بهتر از درمان نیست چون شاید خرجش از درمان بیشتر باشه!) از خسارات جانی و مالی ناشی از زلزله این است که کسانی که از مقاوم بودن ساختمانهایشان مطمئن نیستند، خانه و زندگی خود را ول کنند و برن یه چادر بخرن و در فضای باز چادر بزنن و به زندگی ادامه دهند!.البته راههای دیگری هم هست از جمله مقاوم سازی ساختمانها که به علت هزینه و مهمتر از آن احتمال کم زلزله از دید مردم، خیلی به آن اهمیت داده نمیشود. البته شایان ذکر است که محکم بودن ساختمان دلیل بر مقاوم بودنشان در مقابل زلزله نیست.به امید روزی که بشه زلزله را از چند روز قبل پیش بینی کرد.موفق باشید.
;()Dispose 1. اسفند 1383 شروین کتابی (0) سلام،این هفته سرم خیلی شلوغ بود، بیشتر روزها ساعت 21:30 می���رسیدم خونه و چیزی برای پست کردن نداشتم.بعد از این دو روز تعطیلی دوباره بدبختی شروع میشه و این ماجرا همچنان ادامه دارد... تا عید که یه نفسی بکشیم.کاش شبانه روز چند ساعت بیشتر بود، ولی نه خیلی فرق نمیکرد. مهم نیست شبانه روز چند ساعته مهم اینه که به آدم بد نگذره، البته بد گذشتن بستگی به دستگاه ارزشی فرد داره و بحث کردن در این رابطه در این مقال نمیگنجه!خدانگهدار.