Parseek

سلام،
این موتور جستجوگر پارسیک هم بد نیستا فقط Crawlerش حدود سالی یه بار سراغ ما میاد!. از بین موتورهای جستجوگر از همه بیشتر MSN میاد اینجا سر میزنه، تقریباً هر روز میاد.
موفق باشید.

تکمیل:
بعد از کمی تحقیق متوجه شدم عقل و خرد موتور جستجوی MSN Beta Search از همه‌ی اینا بیشتره! و اونی که از همه بیشتر اینجا سر میزنه همینه که هنوز Beta هست.

صف...

سلام،
داشتم به پدیده‌ی صف فکر می‌کردم. صف چیز خیلی خوبی نیست و یکی از عوامل اصلی تلف شدن زمان همین چیز به ظاهر ساده‌ست. صف می‌تونه از خیلی چیزها ساخته بشه ولی صفی که بیشتر به چشم میاد صف انسان‌هاست، صف ماشین‌ها هم در تهران خیلی زیاد دیده میشه مخصوصاً در اول صبح و غروب. صف وقتی به وجود میاد که یک تقاضا بیشتر از سرعت عرضه باشد، مثلاً در یک بانک روند رسیدگی به کار مشتریان کند است و مشتریان مجبور می‌شوند صف ببندند. تشکیل شدن یک صف مشکلات زیادی به وجود می‌آورد، یه نفر قاچاقی میاد اون وسط می‌ایسته و دیگر بش اعتراض می‌کنند و... . یک اتفاق دیگر هم که بعد از تشکیل صف پیش میاد "زنبیل گذاشتن" است و اتفاقاً انواع مختلفش بسیار در فرهنگ ما جا افتاده، یه نفر میاد توی یه صف به نفر جلوییش میگه من برم زود برگردم و در این مدت میره به یه کار دیگه میرسه. زنبیل گذاشتن نوعی بی عدالتیه ولی خوب به فایده‌ای که داره اینه که باعث میشه در مجموع کمتر وقت بعضی از مردم تلف بشه. اگر فرض کنیم که به طور متوسط روزانه در تهران 30 دقیقه از وقت هر نفر در صف‌های مختلف تلف میشه و جمعیت تهران را حدوداً 7 میلیون نفر در نظر بگیریم روزانه حدود 145 روز زمان در تهران از دست می‌رود یعنی در سه روز بیشتر از یک سال زمان در تهران تلف می‌شود. البته شاید اگر برای اکثر این جمعیت شبانه روز به جای 24 ساعت، 48 ساعت هم بود خیلی فرقی نمی‌کرد و به زحمت می‌افتاند چون مجبور بودند وقت بیشتری تلف کنند ولی به هر حال این زمان داره از بیهوده از دست میره...
انگیزه اصلی من برای فکر کردن به صف ایستادن در صف 50 متری شیر به مدت زیاد بود! یه کامیون حمل شیر از همدان اینجا شیر میاره و خود راننده یه نفری هم پول می‌گیره هم شیر تو کیسه میزاره تحویل میده خوب معلومه وضع از این بهتر نمیشه.
تا وقتی که آدم مجبوره برای بیشتر کاراش باشه بره تو خیابون صف هم هست...
موفق باشید و هیچ در صف وقتتون تلف نشه.

تکمیل:
من از صف توی کامپیوتر خیلی هم خوشم میاد و نمونه‌ی بارز دموکراسیه کامپیوتریه!

/ یا \ یا هیچکدام، مساله این نیست!

سلام،
استاد محترم شبکه ساعت‌ها راجع به Http برای ما حرف زد و قصه تعریف کرد که البته بخش‌های از این قصه تخیلی بود. ایشان همچنین در تمام این مدت آدرس‌ها را به جای / با \ نوشت مثل http:\\www.yahoo.com\geocities و هیچکس چیزی نگفت شاید بچه‌ها هم معتقد بودند که \ بهتر است!. احتمالاً همش تقصیر Internet Explorer هست که براش / با \ خیلی فرقی نمی‌کنه و خودش درستش می‌کنه.
خداحافظ.

Spam در SMS

سلام،
به نق�� از روزنامه جام جم:
مدیرکل روابط عمومی شرکت مخابرات ایران: دو نوع مزاحمت از طریق ارسال اس‌ام‌اس‌های ناخواسته برای مشترک ایجاد می‌شود. در نوع اول ارسال پیام فرد به فرد است که طبق قانون موجود مزاحمان تلفنی، با آنها برخورد می‌شود. بدین ترتیب که مشترک دریافت کننده شکایت خود را همراه با شماره‌ی فرد و پیام ثبت شده برای پیگیری به واحد بازرسی شرکت ارتباطات سیار یا شرکت مخابرات ایران ارائه می‌کند و طبق قانون با ارسال کننده برخورد می‌شود. دسته دوم پیام‌های انبوهی است که به عنوان پیام تبلیفاتی برای مخاطبان ارسال می‌شود. آیین‌نامه‌ی مربوط به شیوه‌ی برخورد با این گونه پیام‌ها در شرکت مخابرات ایران در حال تهیه است و بزودی ابلاغ می‌شود. در این آیین‌نامه پیش بینی شده مشترکانی که نمی‌خواهند این گونه پیام‌های تبلیغاتی را دریافت کنند به ما مراجعه کرده و درخواست خود را اعلام کنند.!!!
ظاهراً کار دنیا بر عکس شده و برای اینکه اسپم دریافت نکنیم باید بریم مخابرات و درخواست بدیم!
با عرض پوزش از اینکه در کار آقای آرشی دخالت کردم!
امیدوارم زندگی بدون اسپم یا حداقل کم اسپمی داشته باشید، خداحافظ.

نوذری و کامپیوتر

سلام،
دیروز یادم رفت بگم که وقتی به مجتمع کامپیوتر پایتخت رفته بودیم پشت ویترین یک مغازه دی‌وی‌دی رام Asus دیدیم و برای تحقیقات بیشتر به داخل مغازه رفتیم. یکی دوتا مشتری توی مغازه بود جعبه کالای مذکور رو از مغازه‌دار گرفتیم و بعد از اینکه پسندیدیم بش گفتیم همینو می‌بریم و قرار شد بره از انبار برامون بیاره در این میون یکی از مشتری‌ها کارش تموم شد و قبل از اینکه بره گفت خداحافظ آقای نوذری، من وقتی اسم نوذری رو شنیدم برگشتم و به کسی که اون مشتری باش خداحافظی کرده بود نگاه کردم. دیدم که اون آقای ایرج نوذری پسر منوچهر نوذری است که ظاهراً مشغول نصب ویندوز و نرم‌افزار و اینجور چیزهاست. مغازه دار برگشت و گفت که این جنس تموم شده و من دیگه فرصت نکردم از آقای نوذری بپرسم که کار کامپیوتری شغل دومشونه یا نه!؟
موفق باشید.

رساله‌ای در باب اقتصاد!

سلام،
امروز رفته بودیم به مجتمع کامپیوتر پایتخت برای یکی از دوستان DVD-ROM بگیریم. قیمت قطعات و لوازم کامپیوتر در بازار رضا و مجتمع کامپیوتر ایران بسیار ارزان‌تر از مجتمع کامپبوتر پایتخت است. من فکر می‌کنم این اختلاف قیمت که در بعضی کالاها به 20% هم می‌رسه به علت ارتفاع است. در نظریه من قیمت رابطه‌ی مستقیمی با ارتفاع دارد یعنی هر چه ارتفاع زیاد بشه قیمت نیز زیاد می‌شه و مقدار این افرایش بستگی به کالای مورد نظر دارد. عوامل افزایش قیمت متفاوتند، بعضی از این عوامل عبارتند از:
1. هر چه به طرف بالای تهران می‌رویم مردم پولدارتر می‌شوند پس مغازه‌داران فکر می‌کنند که می‌توانند بیشتر از مردم پول دربیاورند.
2. معمولاً کسی که پول بیشتر دارد راحتتر خرج می‌کند پس بالای شهر مردم بیشتر خرج می‌کنند. این مورد تقریباً شبیه مورد اول است.
3. مغازه‌های بالای شهر گران‌ترند و نیز سرقفلی گران‌تری دارند.
4. به گفته فروشندگان مالیات مغازه‌های بالای شهر بیشتر از پایین شهر است.
5. عوامل ناشناخته. به هر حال در هر پدیده ممکن است عواملی باشند که هنوز کشف نشده‌اند.
بحث درباره‌ی علل افزایش قیمت در این مقال نمی‌گنجد ولی در رابطه با افزایش قیمت و ارتفاع، فرمول y=ah+b صادق است که در آن y قیمت، h ارتفاع یا اختلاف ارتفاع با نقطه دلخواه، a ضریب تغییرات نسبت به ارتفاع که بستگی به کالای مورد نظر دارد و در آخر b که قیمت پایه‌ی یک کالا است. درستی این فرمول هنوز اثبات نشده و این فرمول هنوز به عنوان یک کشف ثبت نشده.
من هنوز وقت نکردم برم برای این کشفم جایزه خوارزمی یا حتی جایزه نوبلی یونیسفی چیزی بگیرم ولی تا اون موقع به خودم قول می‌دم که برم از جایی چیزی بخرم که کمتر سرم کلاه بره!.
موفق باشید.

سال نو

سال نو میلادی مبارک.
سال میلادی یه خوبی که داره اینه که همیشه زمان تحویل ساعت 24 روز آخر دسامبره و هیچ وقت سر زمان تحویل دعوا پیش نمیاد!.
انشاالله سال خوبی باشه.

زلزله

سلام
زلزله هم زلزله‌های قدیم، این زلزله‌های جدید خیلی گردوخاک و بعضاً آب بلند می‌کنند. میگن این زلزله اخیر یه بلایی هم سر محور زمین آورده راست و دروغش پای خودشون.
خداحافظ.

حسین رضازاده

سلام،
فقط دو روز دیگر برای انتخاب بهترین وزنه بردار سال و بهترین وزن بردار قرن وقت باقی مونده از این فرصت استفاده کنید این فرم را بگیرید پر کنید و به آدرسی که توی فرم نوشته بفرستید.
موفق باشید.

خواب

سلام،
از خواب بیدار شدم، خواب و بیدار بودم، دور و ورمو نگاه کردم دیدم توی یک اتوبوسم. هیچ کس به جز من اونجا نبود اتوبوس خالی بود. پاشدم از اتوبوس اومدم بیرون. هوا خیلی سرد و تاریک بود باد شدیدی میومد سکوت همه جا رو گرفته بود. هنوز خواب و بیدار بودم. هیچکس اون نزدیکی نبود، احساس کردم دارم خواب میبینم. محیط برام خیلی عجیب بود و نمی‌دونستم کجا هستم. نزدیکم چند ساختمان بزرگ نیمه کاره بود. چندتا اتوبوس دیگه هم اونجا پارک شده بود ولی هیچ موجود زنده‌ای رو نمی‌دیدم. بی‌اختیار شروع به راه رفتن به طرف نور کردم بعد از چند قدم فهمیدم که نور از ماشین‌هاست.کم کم به خودم اومدم، دیگه کاملاً هوشیار شده بودم و متوجه شدم که خواب نیستم چون محیط واقعی‌تر از این بود که بخواد خواب باشه. وقتی درست اطرافمو نگاه کردم یه حدس‌های زدم که چی شده. من توی شهرک اکباتان بودم در شمال شرقی فاز دو ظاهراً خوابم برده بوده و از اتوبوس پیاده نشده بودم و اتوبوس هم لطف کرده و منو به آخر خط آورده.
به خودم قول دادم که اگر از این به بعد خواستم توی تاکسی و اتوبوس و... بخوابم به یکی بسپورم که منو به موقع بیدار کنه!.
این جزییات خواب موندنم بود که دیروز به اون اشاره کرده بودم.
خدانگهدار.