Privacy 7. اسفند 1387 شروین کتابی (1) سلام،البته شروع کردن جمله با کلمه البته صحیح نیست، اما هیجان انگیز است!برای من حریم شخصی بسیار اهمیت دارد. داخل پرانتز عرض کنم که تشدید( ّ) از خط فارسی حذف شده است. برای حفظ آن تلاش میکنم. به قول شاعر که میگه هر کسی از ظن خود شد یار من، از درون من نجست اسرار من! چه ربطی داشت؟با اینکه بسیار حریم شحصیام برایم مهم است ولی امشب مقدار زیادی از حرفهایی که ته دلم بود و جزء همین حریم شخصی بود را برای کسی که زیاد نمیشناختمش گفتم. هنوز احساس بدی از کاری که کردم ندارم، امیدوارم فردا صبح هم همین طور باشد.این دوست گفت آدم حرفهاشو به یکی بزنه سبک میشه، گفتم به شرطی که به طرف اعتماد داشته باشه. ادامه دادم به قدری سنگینم که این چند گرم کمکی نمیکنه...پس هنوز احساس سبکی ندارم.اصلاً فکرش را نکنید که حرفهای ته دلم رو اینجا هم بگم. عمراً.به نظر میاد دیگه باید برم بخوابم.موفق باشید.
نظافت 4. اسفند 1387 شروین کتابی (0) سلام،بعد از مدتها کمی به نظافت سایت پرداختم.لینکهای اشتباه را درست کردم و چندین باگ را رفع کردم. در آخر چند تغییر جزیی دادم که لازم بود.موفق باشید.
کنکور 27. بهمن 1387 شروین کتابی (0) سلام،کنکور ارشد هم تمام شد،امسال از پارسال سختتر بود.موفق باشید.
گیج 21. بهمن 1387 شروین کتابی (0) سلام،سرم داره گیج میره!اگر شما هم یه برنامه decompile میکردید و با بیش از 120 کلاس روبهرو میشدید که شدیداً Obfuscate هم شدهاند و به دلایلی خط به خط نمیشه اجراش کرد و نیاز داشتید که از این برنامه سر در بیارید و بخشهایی از اون رو به زبانی دیگر تبدیل کنید... بازم بگم؟!، حتماً سرتون گیج میرفت.بسوزه پدر هرچی مردم آزاره!موفق باشید.
منتظرت بودم 17. بهمن 1387 شروین کتابی (0) سلام،دارم گوش میکنم؛شب به گلستان تنها متنظرت بودمبادهی ناکامی در هجر تو پیمودممنتظرت بودم منتظرت بودمآن شب جانفرسا من بی تو نیاسودموه که شدم پیر از غم، آن شب و فرسودممنتظرت بودم منتظرت بودمبودم همه شب دیده به ره تا به سحرگاهناگه چو پری خنده زنان آمدی از راهغمها به سر آمد زنگ غم دوران از دل بزدودممنتظرت بودم منتظرت بودمپیش گلها، شاد و شیدا، میخرامید آن قامت موزونتفتنهی دوران دیدهی تو از دل و جان من شده مفتونتدر آن عشق و جنون مفتون تو بودماکنون از دل من بشنو تو سرودممنتظرت بودم منتظرت بودمشما هم گوش کنیدالبته دیده نشده اینجا به همین چیزایی پرداخته بشه، شاید از بد روزگاره.موفق باشید.
آرامش 16. بهمن 1387 شروین کتابی (0) سلام،یک هفته دیگر کنکور ارشد است. به امید ورافتادن هرچی کنکوره...اینجا بنظر آروم میرسه، شاید آرامش قبل از طوفانه!اسمپرها از روزی که نظرات پستهای قدیمی را غیر فعال کردم دیگر مشاهده نشدهاند. احتمالاً دارن برای ضد حمله تجدید قوا میکنن. بعید نیست، از جماعت منحرف اسپمر هرکاری برمیاد.تا دیر نشده باید استحکامات رو تقویت کنم.موفق باشید.
دفتر 9. بهمن 1387 شروین کتابی (0) سلام،نمیدونم گفتم یا نه، اولین باری که کارم کشید دفتر مدرسه کلاس اول بودم. بعد زنگ تفریح با سه تا از بچههای کلاس زودتر از همه به کلاس رفتیم، در کلاس رو بستیم و چهار نفری در رو نگه داشتیم که کسی نتونه بیاد تو!. پشت در خیلی شلوغ شده بود، معلم هم با بچهها پشت در مونده بود. خلاصه بعد از اینکه به زور در باز شد ما با مدیر روبهرو شدیم و چهار نفرمون رو بردند دفتر. از این سکانس فقط یادم میاد که بیرون دفتر چهار تاییمون ایستادیم و اشک میریزیم. ادامه ماجرا رو یادم نیست.موفق باشید.
EF 6. بهمن 1387 شروین کتابی (2) سلام،این روزها بسیار سرم شلوغه، دیشب خستگی باعث شده بود بازدهی بسیار کم بشه، گوگل هم همکاری نمیکرد و نتیجه چرت و پرت میداد. Visual Studio هم لجبازی میکرد، IE8 میمرد و Firefox صددرصد cpu را میخورد، اینترنت هم قطع و وصل میشد. اوضاع عجیبی بود. فقط برق نرفت که همه چیز کامل بشه.دو هفته دیگه کنکور ارشده. یه پروژه هم دارم که شدیداً وقتم رو گرفته، Entity Framework هم فقط اذیت میکنه.کلاً وضع خوبی نیست.موفق باشید.
جوب 4. بهمن 1387 شروین کتابی (5) سلام،آب رفته به جوب بازمیگردد، اعتبار از دست رفته بازمینگردد.وبلاگی که اندک بازدید کنندهای داشت پس از هفت ماه به زندگی بازگشت. جراید،به دست آوردن بازدید کننده کاری بسیار مشکل و از دست دادن آن بسی سادهتر است.آفرین به دقت شما که این سوال برایتان مطرح شده که چرا در جمله بالا کلمه سادهتر به جای ساده استفاده شده، علت این امر پیچیده است و در حوصلهی این بحث نگنجید. در آینده بیشتر دربارهی پیچیدگی برایتان توضیح خواهم داد.امیدوارم بتوانم وبلاگم را به دوران اوجش (در این لحظه تردید پیچیدهای در دل نویسنده به وجود آمدن که آیا اصلاً اینجا دوران اوج داشته؟!) بازگردانم.همچنان در مصاف با دشمن اسپمر هستم، البته در جنگ سرد قرار داریم چون همانطور که گفتم نظرات را برای تمام پستهای قبلی غیر فعال کردهام. باز هم آفرین به این دقت که از خود پرسیدید مگر تعبیهی CAPTCHA ای ساده چقدر زمان میبرد که این کار را نمیکند. مسائل پیچیدهای مطرح است، به سادگی نیست. پیکار من با اسپمرها پیکاری نیست که اکنون بخواهم در آن از برگ برنده استفاده کنم!.بسیار کم پیش میآید که چیزی با دست بنویسم، از وقتی فارغ التحصیل شدهام بسیار بسیار کمتر هم شده. بله، فقط تایپ میکنم ولی در این مدت که وبلاگ نمینوشتم فارسی هم کم پیش میآمد که تایپ کنم و فقط انگلیسی تایپ میکرد. علاوه بر توانایی تایپ فارسیم که کمی کم شده، سواد فارسیمم کمی کم شده، به همین علت یک جلد فرهنگ فارسی عمید کنار دستمه.برای امشب کافیست، همه جا امن، ساعت 2:42 نیمه شب.مراقب خود و اطرافیان باشید.موفق باشید.
بازگشت! 3. بهمن 1387 شروین کتابی (0) سلام!دیباگ مرده بود، ولی دیروز دوباره زنده شد.عامل مرگ دیباگ هاستینگ بوده، که ظاهراً بعد از تغییراتی که در سرور رخ داده یه exceptionی میداد که به علت مشغله زیاد وقت نکردم ببینم مشکل چیه. یا شاید تنبلی...جالبه در مدت زمانی که اینجا مرده بود صفحهی نظرات زنده بوده و اسپمرها به فعالیت خودشون ادامه دادهاند. بیش از بیست و پنج هزار کامنت اسپم داشتم، مجبور شدم دیتابیس رو پاکسازی کنم. کار دیتابیس که تموم شد همون لحظه اینترنت قطع شد و تا دقایقی پیش قطع بود. فعلاً کامنت برای پستهای قدیمی غیر فعال است تا یه فکر بکنم.موفق باشید.