سلام،
یه جلسه، آدمهایی که میخوان 15 تا چیز رو بین خودشون تقسیم کنن. تعداد خودشونم 15 تاست و باید هر 5 چیز مشخص بین 5 نفر مشخص تقسیم بشه. گروه بالا و گروه پایین خیلی ساده بین خودشون تقسیم کردنند. مونده گروه وسط، اصلاً همهی مشکلات توی همین گروه وسطه. اینجا رقابت وجود داره، توی اون دو گروه دیگه هیچ رقابت وجود نداشت. من همین الان رسیدم به جلسه و فقط یه بینندهام. سه نفر آدم که البته الان توی یه گروه نیستند ولی همشون توی جلسه نشستند. وجود این سه نفر با هم برای به خنده کشیدن اجلاس سازمان ملل کافی و زیاده. آدمهای که اگر وقتی تنها هستند سراغشون برید هر کدوم بزرگترین و جدیترین شخص توی کار خودشونن ولی باهم که باشند کوچولو میشن، یکی میگفت شعور جمعی اشتراک شعور افراده ربطی به این موضوع نداره ولی درست میگفت. بحث بر سر تقسیم 5 چیز بین 5 نفر وجود داره، مزایده باز گذاشتند که هرکی هر کاری خواست بکنه. در حال مزایده هستند قیمتهای عجیب و غریب میدن. یکی کاغذهاشو نگاه میکنه و 20هزار تومان قیمت رو میبره بالا. چون کمتر از 20 هزار تومان نمیشه برد بالا. اون یکی با لپتاپ فکر میکنه و توی Execl یه مشت جدول کشیده و از روی اونا فکر میکنه. ولی چه فایده وقتی پول نباشه جدول کمکی نمیکنه و سریع میگه بالاتر از این نیستم. یکی از اون سه نفر یه متلک میپرونه همه میخندند. از قدیم گفتن هر کی پول بیشتری بده آش بیشتری میخوره، نه دروغ چرا اینو همین الان ساختم. مدیر جلسه میگه چقدر فیگور این آقا پشت لپتاپ جالبه و یکی از اون سه نفر از اون آقاهه با لپتاپ که میشه گفت نفر چهارم اون سه نفره با موبایل عکس میگیره کم کم بعضیها شروع به عکس گرفتن میکنند با موبایلاشون میکنند. جلسه کاملاً رسمیه. این سه+یک نفر دیشب هم با هم جلسه داشتند تا حرفاشون رو یه کاسه کنند و منم توی اون جلسه حضور داشتم و با یه بینندهی دیگه تخته بازی میکردم. این بیننده نفر پنجم اون سه+یک و یا به عبارتی نفر چهارم اون سه نفره ولی جزو اون 15 نفر نیست و سهمی نداره برای همین مثل من فقط بینندهست، چهار یک بودیم که برره شروع و بازی متوقف شد. امتیازم یک بود چون از شانسم استفاده نکرده بودم. شانس که نه اسمش رو هر چیزی میخواهید بذارید، مثلاً "توانایی ریختن عدد دلخواه بدون تقلب حتی با استفاده از لیوان". اصولاً نباید هرجا از هر چیزی استفاده کرد. و همیشه دلیل باخت ناتوانی نیست، تخته نصفش شانسه ولی در سطح بالا همش شانسه.
آخر سر میبینن اینجوری به نتیجه نمیرسند ادامه جلسه رو میذارن روز دوشنبه غروب. کاش میتونستم دوشنبه در اون جلسه شرکت کنم، آدم توی این جور جلسهها درس زندگی میگیره و البته کمی هم از خندیدن شاد میشه.
فکر میکنید اینا داشتند چی تقسیم میکردند؟
موفق باشید.