K2 9. بهمن 1383 شروین کتابی (0) سلام،جاتون خالی امروز رفتیم K2، نه ببخشید همون توچال رفتیم. بعد از یک ساعت ایستادن در صف (من اصلاً از صف خوشم نمیاد) تله کابین توچال بالاخره سوار شدیم و ساعت 9:30 بود که رسیدیم ایستگاه 5. همه فعلهای من جمع هست بخاطر اینه که 2 نفر بودیم، برای رفع کنجکاوی بگم که من بودم با بابام!. ظاهر راه ایستگاه 5 تا 7 بد نبود به نظر نمیومد خیلی برف باشه. بعد از کمی کلنجار با کفش و گتر (یکی از گترام بند نداشت) راه افتادیم. بعد از کمی بالا رفتن فهمیدم که نباید بگم برف کمه باید بگم خیلی کمه. کم نه زیاد، خیلی زیاد برف بود عمیقترین جا تا کمرم بود و میتونستم توی برف شیرجه بزنم و کرال پشت شنا کنم!. قیافم به کوهنوردایی میخورد که میخوان از K2 برن بالا. البته تیریپ ورزشکاری بود فقط یه تیشرت تنم بود با دستکش و کوله هم داشتم. تا وسطای راه رفتیم، راه رفتن تو برفی که تا رون پا باشه کار راحتی نیست ولی خوشبختانه جای پا تو برف بود. کمکم مشکلاتم شروع شد، عینک آفتابیمو تو ماشین جا گذاشته بودم و چشمام درد گرفته بود، کفش پامو میزد (الان پشت پای راستم یه تاول زده که چهار پنج سانتیمتره) و از همه مهمتر اینکه بریده بودم دلیل دیگر هم این بود که اگر تا ساعت 14 به اون بالا نمیرسیدیم یا باید پیاده برمیگشتیم یا همون بالا میموندیم من خیلی سرعتم کم بود. قرار شد برگردیم و همین کارو کردیم. در راه برگشت تمام راه تا ایستگاه 5 رو سر خوردم، سر خوردن کمی سخت بود چون بعضی وقتها یکدفعه یک متر توی برف فرو میرفتم. به ایستگاه 5 رسیدیم و سوار تله کابین شدیم. در مجموع کوهنوردیه خوبی بود. این دفعه نشد از ایستگاه 5 برم 7 ولی من این زمستان حتماً این کارو میکنم.موفق باشید.