سلام،
بــله در قسمت گذشتهی داستان خدمتتان شرح ماجرای اولین تصادفم را تا لحظهی برخورد عرض کردم.
ابتدا برخی سوالاتی که تا به اینجای داستان مربوط میشه رو جواب بدم؛ پرسیده بودن سازهی مذکور جذاب بوده یا زننده که در پاسخ باید بگم سازهای بس زننده و نشانهی بیفرهنگی فرهنگی و مایهی تاسف بود. سوال بعدی این بود که پرسیده بودن چرا اگر چهار نفر کمتر بودیم این اتفاق نمیافتاد که در جواب باید بگم که اگر تنها بودم ماشین سبکتر بود و احتمال اینکه متوقف بشه بیشتر میبود. همچنین پرسیده بودن که آیا این پست اثرات Data Mining بوده که باید بگم اثرات خودش نه، ولی اثرات استرس امتحان و درس خوندن برای امتحان درش بیتاثیر نبوده. در رابطه با میزان خسارت هم پرسیده بودن که در ادامهی ماجرای بیان خواهد شد.
حال میپردازیم به ادامهی ماجرا؛
تا حالا مرتکب تصادف نشده بودم و چند سال تخفیف بیمه دارم. حیف. حیف که نوبت بعدی تخفیفی در کار نیست. همیشه با خودم فکر میکردم که اولین تصادفی که قراره داشته باشم چطوری خواهد بود. بیشتر در حالتی که خودم مقصر باشم منظورمه. یعنی خودم در اولین تصادفم چه خطایی انجام خواهم داد که منجر به حادثه میشه. به هیچ عنوان فکر نمیکردم که اولین تصادف زدن به پشت ماشین جلویی باشه! واقعاً همچین فکری نمیکردم. چون بعید میدونستم که اشتباهم تاخیر در ترمز گرفتن باشه. علتش هم اینه که فکر میکنم سرعت عملم بالاست. به هر حال این اتفاقی است که افتاده و باید باش کنار بیام. اتفاق زدن به پشت ماشینی که به علت ترافیک کاملاً متوقف بود.
در همین فکرها که بعضی وقتها میکردم (تصور اولین تصادفم) به این هم فکر میکردم که برخوردم با رانندهای که باش تصادف کردهام چطور خواهد بود. مثلاً اگر از ماشینش پرید بیرون فحش داد من چیکار کنم؟ یا مثلاً اگر حملهی فیزیکی کرد چیکار کنم؟. از خودم دفاع کنم یا بذارم هرچی میخواد بگه؟ منم درگیر بشم یا نه؟. اینها سوالاتی بودن که قبلاً از خودم پرسیده بودم ولی پاسخی بشون نداده بودم. کلاً اهل درگیری و خشونت و فحاشی نیستم و خودم را خونسرد میدونم ولی دقیقاً نمیدونم اگر در چنین موقعتی قرار بگیرم چیکار میکنم چون پیش نیمده. البته در رانندگی شده که از رانندگی دیگران عصبانی بشم ولی اهل جر و بحث نیستم.
پس از برخورد، وقتی ماشین متوقف شد، از ماشین پیاده شدم و اول یه نگاهی به ماشین طرف انداختم، به ماشین خودم هنوز نگاه نکرده بودم. اونم از ماشین پیاده شد، آقای محترمی بود و سنش چند سال از من بیشتر بود، اولین کاری که کردم این بود که ازش عذر خواهی کردم. اومد با هم نگاهی به ماشینها انداختیم. ماشین من در ظاهر هیچ چیش نشده بود و سالم سالم بود ولی ماشین اون سپرش داغون شده بود. گفت فکر میکنم سینی عقب هم آسیب دیده باشه. در صندوق عقب را باز کرد و کف صندوق عقب را با هم دیدیم، بله آسیب دیده بود. ماشین خودش نبود، برای خانومش بود. امیدوارم خانومش خیلی سرزنشش نکرده باشه، هر چی باشی گناهی نداشته از پشت بش زدن.
یه چند دقیقهای نگاه کردیم و صحبت کردیم بعد گفتیم بریم کنار اتوبان. بیمهی ماشین من رو ازم گرفت و رفتیم کنار اتوبان پارک کردیم بعد یه ماشین پلیس با فاصله از ما بود پیاده رفتیم پیشش. پلیس مدارکمون رو نگاه کرد و گفت برید بیمه. مدارک رو که پس داد من دیدم کارت ماشین اون رو داده به من وقتی گفتم اشتباه شده گفت نه درسته و من اونجا تازه یاد گرفتم که مدارک را معاوضه میکنند. این نشاندهندهی تجربهی بالای من در تصادفات رانندگی بود!. شمارهی پشت کارت بیمه را گرفتم و بعد از گفتن محل تصادف، آدرسی داد که بریم بیمهی سیار برای تعیین خسارت. من آدرس را بلد نبودم، ولی اون آقا بلد بودن و قرار شد من دنبالشون برم. شمارهی موبایل همدیگرو گرفتیم و گفتم کاش در موقعیت دیگری با شما آشنا شده بودم.
بعد چند دقیقه رسیدیم محل استقرار بیمهی سیار. فاصلهی زیادی از محل تصادف نداشت. مدارک را تحویل بیمه دادیم. اونجا بود که فهمیدم آقاهه دکتره چون بعد از دیدن کارت شناسی مامور بیمه دکتر صداش کرد. چند دقیقهای صبر کردیم تا کارشناس بیمه برای ارز��ابی بیاد. آقای دکتر گفت که حالا کلی باید برای تعمیر ماشینش وقت بذاره که این باعث شد من برای بار سوم ازش معذرت بخوام و اون هم برای بار سوم بگه عیبی نداره و از این حرفها. پس از ارزیابی برای آقای دکتر چهارصد هزار تومان خسارت نوشتند. بعدش یک کوپن از بیمهی من کند و دادن به آقای دکتر. خلاصه با آقای دکتر خداحافظی کردیم و راه افتادیم.
این اتفاق حدود یک ساعت از وقت من را تلف کرد و خسارتی هم به ماشینم وارد نشد. ولی متاسفانه باید ساعتها وقت آقای دکتر تلف شده باشه و ماشین خانومشون برای تعمیر خوابیده باشه تعمیرگاه. در همین جا مجدداً ازشون معذرت میخوام.
آره میدونم این قسمت ماجرا شور و هیجان قسمت قبلی را نداشت.
موفق باشید.