Bluetooth

سلام،
بلوتوث (Bluetooth) منبع کتاب شبکه‌های کامپیوتری آقای تنن بام
در سال 1998 شرکت ال.ام. اریکسون علاقمند شد تا گوشی تلفن‌های همراه تولیدی او بتوانند به صورت بی‌سیم به ابزارهای دیگر مثل PDA وصل شوند. اریکسون و چهار شرکت دیگر (آی‌بی‌ام.اینتل.توشیبا.نوکیا) یک کنسرسیوم تشکیل دادند تا استانداردی بی‌سیم برای اتصال ابزارهای مخابراتی/رایانه‌ای و ابزارهای جانبی آنها طراحی کنند که بردی کوتاه، مصرف توان پایین و قیمتی ارزان داشته باشد. نام این پروژه، بلوتوث انتخاب شد که برگرفته از نام «هرالد بلاتاند دوم»(مشهور به Bluetooth)، یکی از پادشاهان وایکینگ است (981-940) که دانمارک و نروژ را با هم متحد کرد، البته با زور و بدون کابل.
اگر چه تفکر اصلی رهایی از شر کابلهای مابین دستگاهای دیجیتالی بود ولی به سرعت در حوزه‌های دیگر نیز گسترش یافت و به تدریج در حیطه‌ی شبکه‌های محلی بی‌سیم نیز وارد شد.اگر چه گسترش و رشد این استاندارد، روز به روز کاربرد آنرا بیشتر می‌کرد ولی در عوض چالشهایی بین این استاندارد و 802.11 پدید آورد. نقطه شدت این چالش آنجاست که این دو سیستم از لحاظ الکتریکی با یکدیگر تداخل فرکانسی دارند. اشاره به این نکته مهم است که شرکت هیولت پاکارد چندین سال قبل از آن شبکه‌ای مبتنی بر نور مادون قرمز برای وصل کردن بی‌سیم دستگاه‌های جانبی کامپیوتر عرضه کرده بود، ولی استقبال چندانی از آن نشد.

بیشتر از یک ساله که من با این دندون آبی سروکار دارم. اون اوایل ویندوز اکس‌پی درایور استاندارد برای بلوتوث نداشت و درایورهایی که با سی‌دی همراه ادپتورهای بلوتوث عرضه می‌شد بعضاً دارای باگ فراوان بود و استفاده از آن ویندوز را ناپایدار و کند می‌کرد. با آمدن سرویس پک 2 برای XP، برنامه‌ای برای کار با بلوتوث ارائه شد که خوب کار می‌کنه و من ازش راضی‌ام و دیگه برنامه‌ی همراه سی‌دی رو نصب نکردم.
به نظر من استفاده از Infrared برای اتصال موبایلی (که Bluetooth هم دارد) به کامپیوتر کاری عجیب و شاید غریب و ناپسند است.
موفق باشید.

جنّ

سلام،
بعد از اینکه اون کتاب‌هایی رو که راجع به جنّ بود از نمایشگاه خریدم و خوندم خیلی به جنّ‌ علاقه‌مند شدم البته باید بگم که قبل از خوندن این کتاب‌ها هم به جنّ‌ علاقه داشتم و الان بیشتر شده و خیلی دلم می‌خواد که ببینمشون.
خلاصه‌ی مقدمه‌ی یکی از کتاب‌ها:
جنّ نوعی از مخلوقات خداوند است که دارای عقل و شعور و تکلیف است و چون از نظر ما پنهان است جنّ نامیده می‌شود.
هفتاد و دومین سوره‌ی مبارکه‌ی قرآن کریم به نام این موجود شگفت‌انگیز «جنّ» نامیده شده است. قرآن کریم اصل آفرینش جنّ را از آتش ذکر می‌کند و درباره‌ی ویژگی‌ها و خصوصیات این موجود نکات دقیق و آموزنده‌ای را برای ما ذکر می‌کند. همچنین قرآن طایفه‌ی جنّ را موجوداتی می‌داند که دارای عقل و دانش و فهم و درک و هوش و خرد می‌باشند و چون مختار است دارای قدرت تشخیص می‌باشند مکلف به انجام تکالیفی هستند که از نظر شرع ما انسانها به انجام آن مکلف می‌باشیم.

جنّ دارای مذکر و مونث می‌باشد و مانند انسان تولید مثل می‌کنند و دارای فرزند می‌باشند و در بین موجودات از نظر خصوصیات بیشترین شباهت را با انسان دارد.
بازم درباره‌ی جنّ می‌نویسم.
موفق باشید.

مسئله‌ی اینشتین

سلام،
این مسئله رو یکی برای من فرستاد دیدم جالبه اینجا می‌نویسمش. خیلی سخت نیست.
و اما متن اصلی مسئله:

آیا شما در زمره‌ی 2 درصد افراد باهوش در دنیا هستید؟ پس مسئله‌ی زیر را حل کنید و دریابید که در میان افراد باهوش جهان قرار دارید یا خیر.
هیچگونه کلک و حقه‌ای در این مسئله وجود ندارد و تنها منطق محض می‌تواند شم�� را به جواب برساند.
موفق باشید.
  1. در خیابانی 5 خانه در پنج رنگ متفاوت وجود دارد.
  2. درهر یک از این خانه‌ها یک نفر با ملیتی متفاوت از یکدیگر زندگی می‌کند.
  3. این 5 صاحبخانه هر کدام نوشیدنی متفاوت می‌نوشند، سیگار متفاوت می‌کشند و حیوان خانگی متفاوت نگهداری می‌کنند.
سوال: کدامیک از آنها در خانه ماهی نگه می‌دارد؟
راهنمایی:
  1. کبوتر در خانه‌ی قرمز زندگی می‌کند. "تصحیح: فرد انگلیسی در خانه‌ی قرمز زندگی می‌کند"
  2. مرد سوئدی یک سگ دارد.
  3. مرد دانمارکی چای می‌نوشد.
  4. خانه‌ی سبز رنگ در سمت چپ خانه‌ی سفید قرار دارد.
  5. صاحب خانه‌ی سبز قهوه می‌نوشد.
  6. شخصی که سیگار Pall Mall می‌کشد پرنده پرورش می‌دهد.
  7. صاحب خانه‌ی زرد سیگار Dunhill می‌کشد.
  8. مردی که در خانه‌ی وسط زندگی می‌کند شیر می‌نوشد.
  9. مرد نروژی در اولین خانه زندگی می‌کند.
  10. مردی که سیگار Blends می‌کشد در کنار مردی که گربه نگه می‌دارد زندگی می‌کند.
  11. مردی که اسب نگهداری می‌کند در کنار مردی که سیگار Dunhill می‌کشد زندگی می‌کند.
  12. مردی که سیگار Blue Master می‌کشد آبجو می‌نوشد.
  13. مرد آلمانی سیگار Prince می‌کشد.
  14. مرد نروژی کنار خانه‌ی آبی زندگی می‌کند.
  15. مردی که سیگار Blends می‌کشد همسایه‌ای دارد که آب می‌نوشد.
آلبرت اینشتین این معما را در قرن نوزدهم میلادی نوشت. به گفته‌ی وی 98 درصد مردم جهان نمی‌توانند این معما را حل کنند!
موفق باشید.

نمایشگاه کتاب

سلام،
امروز رفتیم نمایشگاه کتاب، منظور از نمایشگاه همون فروشگاهه که در محل نمایشگاه‌های تهران برپا میشه.
در مجموع بد نبود و نسبت به سالهای قبل پیشرفت کرده بود.
من سه کتاب با عناوین زیر گرفتم:
1. داستانهای شگفت درباره‌ی جن
2. قصه‌های شیطان یا ابلیس نامه
3. دنیای شگفت جن ابلیس شیطان

موفق باشید.

فراق

سلام،
من تا حالا هیچ یک از نزدیکانمو از دست نداده بودم و نمی‌دونستم وقتی یکی از نزدیکانم فوت کنه چه احساسی بم دست می‌ده و چقدر غمگین میشم.
امروز صبح پدر بزرگم رو که خیلی دوستش داشتم از دست دادم. مرگ عزیزان واقعاً سخته.
خدانگهدار.

وصال

سلام،
امروز با یکی از دوستانم که ده سال بود ندیده بودمش قرار داشتم. با Orkut منو پیدا کرده بود. یه سه چهار ساعتی با هم تو پایتخت بودیم و حرف این 10 سال رو زدیم. ما همدیگرو پیدا کردیم فقط حیف که کمی دیر شده چون پس فردا داره میره آمریکا.
اگر باید کسی رو ببینید الان اقدام کنید شاید بعداً دیر بشه.
موفق باشید.

Flickr

سلام،
پیرو بررسی‌هایی که انجام دادم، Flickr رو در ستون سمت چپ بلاگم به خدمت گرفتم.
موفق باشید.

خر

سلام،
این بار خر من به لطف میلاد و هارد ریست از پل به سلامت گذشت و موبایلم درست شد، ولی از همین جا توصیه‌ی اکید می‌کنم که چند وقت یکبار از Phone Memory توی کارد یک بکاپ بگیرید تا اگر خدایی نکرده بلایی سر موبایلتون اومد اطلاعاتتون از دست نره.
بکاپ تو زندگی خیلی مهمه، اگر من از حافظه‌ی گوشی بکاپ نداشتم باید 200 شماره‌ی تلفن رو از اول گردآوری می‌کردم و وارد گوشی می‌کردم.
موفق باشید.

تمبر هندی

سلام،
در راستای تحقق خودکفایی و بی نیاز شدن کشور به واردات من بر آن شدم که گیاه تمبر هندی پرورش بدم و واردات این محصول رو به صفر برسونم!
تمبر هندی
برای دیدن اندازه بزرگتر روی عکس کلیک کنید.
موفق باشید.

SD در گرما

سلام،
من توی هفته فقط یه پنج‌شنبه وقت دارم به کارای متفرقه بپردازم و خریدن یه SD Memory یکی از اون کارهای متفرقه بود که امروز انجام دادم.
از صبح که از در رفتم بیرون تا ظهر که برگشتم همین جور عرق ریختم، یه زمانی یکی می‌گفت بیایم دور تهران چهار تا کولر گازی خیلی بزرگ بذاریم تا تابستون‌ها تهران رو خنک کنن، اگر این قبیل طرح‌ها شدنی بود زندگی خیلی راحتتر از اینی که هست می‌شد، بگذریم. تهیه‌ی sd از صبح تا ظهر طول کشید، حدود 10 کیلومتر (با تقریبِ ±5 کیلومتر!) توی مجتمع کامپیوتر پایتخت راه رفتم. همه‌ی مغازه‌هایی رو که SD داشتند شناسایی و بررسی کردم. نمی‌دونستم چه مارکی بخرم، Kingstone از همه ارزونتر بود ولی همه به جز کسانی که خودشون داشتند می‌گفتن تغلبیه، منم ریسک نکردم و با مارک Transcend کارو تموم کردم.
میگن تهران امسال خیلی گرم میشه، هنوز به وسط بهار نرسیدیم اینقدر گرمه، من اصلاً تحمل گرما رو ندارم و زمستون رو خیلی بیشتر ترجیح می‌دم. اگر دوستان نزدیک این نوشته رو بخونن به من میگن خالی بند تو که تا هفته‌ی قبل کافشن می‌پوشیدی، ولی کافشن پوشیدن تا وسط بهار من یکی از چند راهکاریه که برای افزایش تحملم در برابر گرما انجام میدم. شهری که هزاران بخاری داره که دماشون حدود 90 تنظیم شده (ماشین‌ها) و میلیون‌ها بخاری که دماشون حدود 37 تنظیم شده (انسان‌ها) وضعش از این بهتر نمیشه.
اون طرحی که گفتم توی زمستون‌ها هم جواب فقط به جای کولر بخاری میذاریم ولی تعداد کمتری بخاری لازمه چون همینجوری کلی بخاری داره.
در این فصل همراه داشتن بادبزن اکیداً توصیه میشه.
موفق و خنک باشید.