خواب

سلام،
از خواب بیدار شدم، خواب و بیدار بودم، دور و ورمو نگاه کردم دیدم توی یک اتوبوسم. هیچ کس به جز من اونجا نبود اتوبوس خالی بود. پاشدم از اتوبوس اومدم بیرون. هوا خیلی سرد و تاریک بود باد شدیدی میومد سکوت همه جا رو گرفته بود. هنوز خواب و بیدار بودم. هیچکس اون نزدیکی نبود، احساس کردم دارم خواب میبینم. محیط برام خیلی عجیب بود و نمی‌دونستم کجا هستم. نزدیکم چند ساختمان بزرگ نیمه کاره بود. چندتا اتوبوس دیگه هم اونجا پارک شده بود ولی هیچ موجود زنده‌ای رو نمی‌دیدم. بی‌اختیار شروع به راه رفتن به طرف نور کردم بعد از چند قدم فهمیدم که نور از ماشین‌هاست.کم کم به خودم اومدم، دیگه کاملاً هوشیار شده بودم و متوجه شدم که خواب نیستم چون محیط واقعی‌تر از این بود که بخواد خواب باشه. وقتی درست اطرافمو نگاه کردم یه حدس‌های زدم که چی شده. من توی شهرک اکباتان بودم در شمال شرقی فاز دو ظاهراً خوابم برده بوده و از اتوبوس پیاده نشده بودم و اتوبوس هم لطف کرده و منو به آخر خط آورده.
به خودم قول دادم که اگر از این به بعد خواستم توی تاکسی و اتوبوس و... بخوابم به یکی بسپورم که منو به موقع بیدار کنه!.
این جزییات خواب موندنم بود که دیروز به اون اشاره کرده بودم.
خدانگهدار.
Loading