پروژه

سلام،
پروژه‌ام رو به استاد نشون دادم قرار شد یه گزارش بنویسم و دو سه هفته دیگه ببرم.
توی راه برگشت ماشین (خودروی ملی زرد رنگ سوار بودم) سر پیچ‌ها پُلُسش سر و صدا می‌کرد راننده گفت می‌ریم ببینیم چی میشه!.
در حال چرت زدن بودم که ماشین پلور نگر داشت. چشمام رو که باز کردم دیدم شیشه بخار کرده بیرون پیدا نیست. اومدم شیشه رو پاک کنم ولی پاک نشد. فکر کردم خیالاتی شدم درست که نگاه کردم دیدم شیشه از تو یخ زده!. با ناخون یکم از یخ‌ها رو تراشیدم و تونستم طبیعت برفی زیبا رو ببینم.
بعد از چند دقیقه اومدیم راه بیافتیم. راننده گاز میداد ولی ماشین تکون نمی‌خورد، بله پُلُسش در اومده بود. امروز شانس آوردم سالم رسیدم، امکان داشت موقع حرکت پُلُسش در بیاد.
نیم ساعت وایسادیم، هوا حدود 10 درجه زیر صفر بود و غول سپید پای در بند سفید بود. راننده یه اتوبوس برامون گرفت و فرستادمون تهران.
موفق باشید.

نظرات (1) -

Loading